مترجم : گلنار سعید
هرزهنگاری، در آن واحد، اعمال سلطه و استثمار جنسی است، زیرا هم آن سلطه را بازگو و تقویت میکند هم استثمار جنسی را توجیه مینماید. یکی از تلاشهای مهم فمینیستهای مخالف هرزهنگاری این بوده است که جامعه لیبرال را وادار به پذیرش این نکته کند که زنان - چه درعرصه هرزهنگاری چه صنعت سکس ـ آسیب فراوانی متحمل میشوند. این آسیب شامل حال مردان مصرفکننده هرزهنگاری نیز میشود. این استدلال تکراری و قدیمی را بارها شنیدهایم که هرزهنگاری از جنس فانتزی است، گویی زنان در این صنعت صرفاً تصاویری لرزان بر پرده سینِما یا تلویزیون هستند.
اینک فنآوری نوید ایجاد «رابطه جنسی مجازی» را میدهد. رابطه ای که کاربر رایانه میتواند از طریق برنامه رایانه با زنی که در آن شبیهسازی شده «رابطه جنسی» داشته باشد. این یعنی گامی فراتر در سرپوش گذاشتن بر آسیبی که به زنان وارد میشود. به نظر میرسد که هر چه از زنِ زنده واقعی فاصله بگیرید، زنان غیر واقعیتر شوند و پیامدهای کمتری شامل حالشان میشود. انگار هر لایه یا واسطهای که بین مصرفکننده هرزهنگاری یا صنعت سکس با زنی که در آن «بازی» میکند یا به تصویر کشیده میشود قرار بگیرد، استفاده یا سوءاستفاده از زنان را کمتر واقعی میکند. در مسیری که از هرزهنگاری رایانهای آغاز شد، فنآوری «رابطه جنسی مجازی» مرحله قابل پیشبینی بعدی در کاربرد ویژه فنآوری رایانهای بود.
دسترسی آسان
یک مشاور رایانه اخیراً در مصاحبهای گفته است که در هر موسسه و شرکت بزرگی که او تا به حال به آن پا گذاشته، تصاویر هرزهنگارانه یک جایی در سیستمهای رایانهای آن ذخیره شده است. با افزایش استفاده از رایانه در خانه، هرزهنگاری بیشتر و بیشتر مزاحم زندگی زنان میشود. دسترسی به انواع هرزه نگاری ـ مثل هرزهنگاری کودکان، تصاویر زنان و حیوانات، تصاویر تجاوز و شکنجه زنان ـ در شکل چاپی یا ویدیویی [در بریتانیا] معمولا دشوار است ( البته به هیچ وجه غیرممکن نیست) اما یکی از معضلات اساسی که هرزهنگاری رایانهای ایجاد میکند آن است که دسترسی به آن بسیار سادهتر است.
از مصرف کننده به تولیدکننده
هرزهنگاری تعاملیِ رایانهای، پیشرفتی هشداردهنده اما قابل انتظار در هرزهنگاری رایانهای است - این پیشرفت، به یک معنا، استثمار تعاملی ِ زنان است. در هرزهنگاری تعاملی رایانهای، مصرفکننده مذکر نه تنها بیننده پورن است بلکه آن را هدایت هم میکند. مثال خوب هرزهنگاری تعاملی انتشار سی دی مجله پنتهاوس است که خلاقانه آن را«پنتهاوس تعاملی» نامیدهاند. این سی دی که ۴۵ دقیقه ویدیو در خود جا میدهد به کاربر این امکان را میدهد که نقش یک عکاسِ پنتهاوس را بازی کند: کاربر انتخاب میکند که از کدام یک از این سه زن عکس بگیرد، زن انتخاب شده چند تکه لباس تنش باشد، بعدا هم میتواند مطابق میلش هر تکه از لباس زن را از تنش در بیاورد، او میتواند به زن بگوید در چه موقعیتی بخوابد، بنشیند یا بایستد. کاربر از او «عکس» میگیرد و باب گوچیونه (صاحب امتیاز پنتهاوس) قضاوت میکند که این تصویر چقدر خوب (هرزهنگارانه؟) است. مقالهای در مجله پنتهاوس این محصول را این طور معرفی میکند:
سطحی از رابطه یا نزدیکی، و طبیعی بودن دراین محصول وجود دارد، که یک تجربه تعاملیِ عمیق ایجاد میکند. وسایل الکترونیک تعاملی به شما اجازه میدهد که وارد آن بشوید، و فانتزی خود را مطابق با رویاهای شخصیتان، و بر اساس ترجیح و میلتان بسازید.
واقعیت مجازی و«رابطه جنسی مجازی»
مرحله بعد از نگاه کردن و تعامل داشتن با تصاویر و اطلاعاتِ دو بُعدی، نگاه کردن و تعامل داشتن در فضای سه بعدی است. یک پرده محدب رایانهای را تصور کنید که در لبه نقاب کلاه ایمنی تعبیه شده باشد. این پرده میدان دید ـ و حتی دید جانبی ـ شما را پر میکند. روی این پرده طرحهایی به نمایش درمیآید؛ هیچ اطلاعات بصری «واقعی»ای قابل مشاهده نیست. به طول مثال، «لبه کلاه» تصویر یک مجسمه را نشان میدهد. گیرندههای روی کلاه حرکت سر شما را در فضا ردگیری میکنند، و بسته به این که گیرندهها تشخیص دهند شما سرتان را چقدر دور گرفتهاید یا با چه زاویهای خم کردهاید، «چشمانداز» شما از مجسمه تغییر خواهد کرد. با یک نمایشِ گرافیکی تا حد ممکن واقعی، و گیرندههای به قدر کافی دقیق، حس میکنید دارید به چیزی واقعی نگاه میکنید. میتوانید «دور مجسمه راه بروید»، آن را از جلو، از پهلو، و از پشت سر ببینید و میتوانید به بالا، به نوک سر مجسمه، یا به پایین، به ته مجسمه نگاه کنید. به هر قصد و هدفی، این واقعیت است که شما در حال تجربه کردنش هستید: واقعیتِ مجازی.
در واقع، بسیار محتمل است که «رابطه جنسی مجازی» یک عرصه کاملا جدیدی در صنعت روسپیگری بگشاید ـ یعنی زنها پول بگیرند که با مردها «رابطه جنسی مجازی» داشته باشند. درست از زمانی که دوربین اختراع شد، زنها به وسیله تکنولوژی برای ارضای تمایلات جنسی مردها مورد بهرهبرداری قرار گرفتند - «کارت پستالهای فرانسوی»، «فیلمهای زننده»، «ویدئوهای مستهجن»، «خطهای فانتزی تلفن»، هرزهنگاری رایانهای، و ...«رابطه جنسی مجازی» ...
این روزها جار و جنجال زیادی درباره این نوع «رابطه جنسی مجازی» به عنوان « بی خطرترین نوع رابطه جنسی» به راه افتاده است.
آیا «رابطه جنسی مجازی» با زنانِ واقعی، رابطه جنسی «بی خطر»ی است؟ جواب به این سوال در صورتی می تواند مثبت باشد که معتقد باشید شکلگیری و تقویت باورهای مردان درباره زنان و تمایلات جنسی آنها از طریق تبلیغات هرزهنگاری هیچ پیامدی ندارد. و جواب به این سوال در صورتی میتواند مثبت باشد که شما حرف آنهایی را باور داشته باشید که میگویند صنعت سکس بیضرر است (ابا این استدلال که هر چه باشد، به این زنان پول پرداخت میشود و این طور به نظر میرسد که آنها هم از این کار لذت میبرند؛) و زنانی که در آن کار میکنند، «تمایل جنسیِ حقیقی» خود را بیان میکنند و همه کاملا آزادانه «انتخاب» کرده اند که در فیلم پورن نقش ایفا کنند یا روسپی شوند.
اما، از سوی دیگر، اگر زنانی را باور دارید که میگویند برخلاف میلشان یا با ارعاب به روسپیگری کشانده شدهاند، قوادی کردهاند، و مدل عکس و فیلم شدهاند، آن وقت، دیگر، رابطه جنسی مجازی را بیخطر نمیشمارید. اگر زنان «جهان سوم» را باور دارید که میگویند قاچاق شدهاند تا در فاحشهخانهها و کابارههای استریپتیز کار کنند، پس رابطه جنسی مجازی بیخطر نیست. اگر باور دارید که: ساختار کنونی سرمایهداری ِ مردسالارانه به طور نظاممند به زنان کمتر پرداخت میکند، آنها را به انواع شغلهای کم درآمد محدود میکند؛ در تمام محیطهای کاری علیه آنها تبعیض روا میدارد؛ و فاحشگی تنها یکی از معدود شغلهایی است که زنان، به عنوان یک گروه، در آن بیشتر از مردان درآمد کسب میکنند؛ پس این نوع رابطه جنسی بیخطر نیست. اگر اعتقاد دارید که: هرزهنگاری، دسترسی جنسی مردان به زنان را، به عنوان یک گروه، مشروعیت می بخشد؛ درباره ما زنان دروغ میپراکند و واقعیت را تحریف میکند و نابرابری در قدرت را شهوتبرانگیز جلوه میدهد؛ پس چنین رابطهای بیخطر نیست. درواقع، رابطه جنسی مجازی، به طور فاحشی، خطرناک است. هر فنآوریای که وعده گسترش صنعت سکس را میدهد، نمیتواند برای زنان بیخطر باشد.
زنان مجازی
اولین مرحله توسعه این فنآوری به دو فرد احتیاج دارد که به دو رایانه وصل شوند تا بتوانند «رابطه جنسی مجازی» داشته باشند. ایده اصلی درواقع این بود که یک برنامه رایانهای بنویسند که بتواند زن را «شبیه سازی» کند و یک «زن مجازی» خلق کند… آنگاه، استفادهکنندگان میتوانند انواع هوسهای جنسی خود -حتی از نوع خشن آن راـ بر آن زن شبیه سازی شده اعمال کنند بدون اینکه به زن واقعی در نمایش «آسیبی» برسانند.
یکی از ایدههای مضری که در بطن تمام انواع هرزهنگاری ـاعم از باصطلاح «نیمه پورنو» یا «تمام پورنو» ـ وجود دارد این است که هر مردی در هر زمان و به هر شکل که بخواهد میتواند به همه زنان دسترسی جنسی داشته باشد. این نوع تبلیغات، تصورات مردان (و از طریق آنها، تصورات زنان) را درباره سلطه و انقیاد «ذاتی» در مناسبات جنسی و دیگر انواع مناسبات میان دو جنس تقویت کرده است.
اگر هرزهنگاری رایانهای تعاملی این توهم را در مردان ایجاد کند که بر زنان واقعی موجود در آن کنترل دارند، «رابطه جنسی مجازی با زنان مجازی» به مردان کنترل واقعی بر زنان خیالی میدهد. هرزهنگاری بر تصور مردان درباره زنان، و در نتیجه، بر نحوه رفتار آنان با زنان تاثیر میگذارد […] به نظرم منطقی میرسد که گمان کنیم استفاده از «زنان مجازی» ـ که در تصور فرد استفادهکننده، درواقع، زنانی واقعیاند ـ حتی تصورات به مراتب مخربتری درباره زنان و سلطه و انقیاد بهوجود میآورد. آیا میان «اعمال کردن» هوسهای جنسی -چه خشن و چه غیرخشن ـ بر زنانی که انگار واقعی هستند، با اعمال کردن همان هوسها بر زنان واقعی فرق چندانی وجود دارد؟
حوزه فنآوری سیاسی است!
این ممکن است شبیه فصلی از یک رمان علمی-تخیلی به نظر آید. تخیلی است زیرا فنآوریِ واقعیت مجازی، هنوز در آغاز راه است. علمی است، زیرا فنآوری در حال توسعه است. هرزهنگاری رایانهای وجود دارد، فنآوریِ واقعیت مجازی اکنون در صنایع دفاعی (البته!) استفاده میشود. بازیهای واقعیتِ مجازی تولید شدهاند […] و استثمار جنسی یک واقعیت است.
فمینیستها باید پیشرفت اجتماعی و فنآورانه را پیشبینی کنند تا بتوانند بر نحوه استفاده و عمل آن تاثیر بگذارند و درباره تاثیرات این فنآوری، بحث را به عرصه عمومی بکشانند، همان کاری که در فنآوری تولید مثل کردند. «باشگاه فنآوری» بهطور گستردهای در سلطه مردان است و مردان، بسیارهم راضیاند که وضع به همین منوال بماند. مردان هرزهنگاری رایانهای را استفاده کردهاند و در «خلوت» ِ قلمروی فنآوری خویش، مدتهاست که آن را میان خود رد و بدل کردهاند بی آنکه صدای مخالفی شنیده شود. تا زمانی که کارزار ضد هرزهنگاری (در سال ۱۹۹۳) راه نیفتاده بود، این موضوع در عرصه عمومی مطرح نشده بود و کسی دربارهاش حرف نمیزد.
زنان در مرحله توسعه فنآوریهای جدید مورد مشورت قرار نمیگیرند، و تاثیرات کاربرد این فنآوریها روی زنان بهدقت مورد بررسی قرار نمیگیرد (بهجز در مورد اینکه زنان چطور میتوانند توالت را بهتر تمیز کنند یا غذا را سریع تربپزند.) فنآوری، روندی «تکاملی» و ماحصل فضایی بیطرف یا به عبارتی «بقای مفیدترین از نقطهنظر فنآوری» معرفی میشود. از این منظر، فنآوری «صرفا رخ میدهد»؛ چیزهای مفید باقی میمانند و چیزهای بد را هم کسی نمیخرد. فمینیستهای رادیکال میدانند که در این دنیا چیزی خارج از بستر اجتماعی و سیاسی خود رخ نمیدهد؛ آنها میدانند همان گونه که حوزه شخصی سیاسی است، حوزه فنآوری نیز سیاسی است.